صد برگ

به گلستان حقایق گل صدبرگ فشانم

صد برگ

به گلستان حقایق گل صدبرگ فشانم

صد برگ

صدبرگ جدیدترین کار منصور ضابطیان و محمد صوفی است.
این برنامه، یک مجله فرهنگی، هنری و ادبی شبانه است که مباحث روانشناسی با همان رویکرد فرهنگی و ادبی نیز با توجه به شرایطی که در جامعه وجود دارد در آن مطرح می‌شود.
این برنامه از 11 مهر 94 هرشب از شنبه تا پنجشنبه ساعت 9تا 10 از شبکه 4 سیما روی آنتن می رود.گفتنی است تکرار این برنامه روز بعد ساعت 1.5 ظهر پخش خواهد شد
تقریبا همه تیم «رادیو هفت» در این کار حضور خواهند داشت.

شماره پیامک برنامه: 3000047
پیامک شرکت در مسابقه: 20700
ایمیل: sadbarg-tv4@irib.ir
ارتباط با روابط عمومی از ساعت 10 صبح تا 10 شب: 09393757382

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

صدبرگ دی ماهی

سه شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ

[تصویر:  31718529521530363562.gif]

با سلام خدمت دوستان گرامی

ممنون از دوستان قدیمی رادیوهفتی که همچنان به ما سر میزنند و همچنین تشکر از دوستان صدبرگی که به تازگی به جمع ما پیوستن.


قبل از هرچیز یه نکته ای رو خاطرنشان کنم، این وبلاگ برای طرفداران صدبرگ ساخته شده و سایت رسمی برنامه نیست!

اگر نظری دارید که میخواهید مستقیم با عوامل برنامه درمیون بذارید یا به ایمیل برنامه بفرستید یا به صفحه اینستاگرام صدبرگ، که لینکش در سمت چپ وبلاگ دیده میشه!

و یه خواهش از دوستان، لطفا اگه سوالی از ما دارید به هیچ وجه نظرتون رو به صورت خصوصی ثبت نکنید.... اکثر روزها کامنتهایی ثبت میشه که به صورت خصوصی گذاشته شده که این کامنت ها رو نمیشه تائید کرد یا جواب داد! درصد زیادی از این کامنت ها، اونایی هستند که اینجا رو با وبسایت برنامه اشتباه گرفتن! چون خصوصیه نمیشه جواب داد! خواستم بگم که بعد از عوامل درگیر نشید چرا به نظرتون توجه نکردن!


بروبچ صدبرگ همچنان پرکار در رسانه های چاپی و الکترونیکی هستند.  جدیدترین گفتگوی انجام شده باهاشون،

گفتگوی نشریه سروش با تیم 100برگ در شماره 1633 این هفته نامه هست:)


در ادامه پست توجتون رو به عکس های صدبرگی ها جلب می کنم...


صدبرگی ها در شب یلدا


صدبرگی ها در انتظار شب یلدا


حضور مهدی پاکدل در صدبرگ



امیرعلی نبویان:)


یاعلی

**************************************************************************************************

پ.ن: صدبرگ در ایام دهه فجر پخش نخواهد شد

۹۴/۱۰/۲۲
مرضــــــ یه

100 برگ

صدبرگ

نظرات  (۳۲)

سلام مرضیه جون. ممنون بخاطر پست جدید.
پاسخ:
سلام الهه جان
خواهش میکنم:)
خیلی خیلی مرسی بابت پست جدید.:-) :-)
چقدر مصاحبه میشه با عوامل صدبرگ!!!:O
بهرام عظیمی تو برنامه شب یلدا خیلی خوب بود حسابی فضای برنامه رو عوض  و شادش کرد.کاش این جو شاد و بی رودربایستی تو بیشتر بخش ها وجودداشت.!
پاسخ:
خواهش میکنم محدثه جان*
به حرف شما گوش کردم دیگه:)))

سلام مرضیه جان و دوستان دیر به دیر

مرسی از پست جدید

صد سال تنهایی تقریبا 400 صفحه ست .. ولی پدر من که در اومده خیلی سخته .. نویسنده تا تونسته تو گذاشتن اسم صرفه جویی کرده کلا یه اسم و برای کل خاندان کافی دونسته.. من در حقیقت تو رودربایستی با خودم موندم وگرنه نصفه ول می کردم .. فعلا دارم مقاومت می کنم:))

من به کسی توصیه ش نمیکنم.. حالا میخواد شاهکار ادبی باشه .. جایزه نوبل گرفته باشه و ...


من شب های امیر علی رو میتونم ببینم .. همین امروز صبح دیدمش. و چقدر خندیدم

خانم ها برای گذاشتن دندون مصنوعی حتما به اجازه شوهر احتیاج دارن:)))))))))))))))))))

پاسخ:
سلامممم سمیرا جون*
خوبی؟
خواهش میکنم:)
400 صفحه که زیاد نیست ولی با این توصیفاتی که میگی 50 صفحه هم واسه این کتاب زیاده:))))))))))))))
الان صفحه چندی؟:)
خداییش امیرعلی موضوعات بانمکی رو انتخاب میکنه... هم تو رادیو7 هم تو صدبرگ... موضوعاش جالب و خنده دارن...کمتر کسی تو برنامه های تلویزیونی به این موضوعات میپردازه:)

سلاااااااااااااااااااااااااااااام به همه دوستی های خودم....
ممممممممممممممممممممممن اوووووووووووووومدم...
صبرا جوووووووووووونی...
سمیرا،صدف ،الهه ،محدثه،مرضیه جون خوبید خوشید؟
وای بالاخره امتحاناتم تموم شد...
جونم در اومد...


دیشب برنامه صد برگ چقدر با مزه بود...
امیر علی چیزایه عجیبی میگفت...
خیلی با نمک بود...
مرضیه جون مگه اون شب مشاغل سخت مجریش امیر علی بود؟ من فکر کردم شاهین بود...حسابی قطی پاتی شده ذهنم...درست میگی شما...

وای که چه همه دلم واسه همه تنگ شده...
بچها  یه کار پژوهشی دارم دعا کنید به خوبی انجامش بده...
پاسخ:
سلااااااام صبرا جون*
خوبی؟
خسته نباشی...
نه شبی که من دیدم امیرعلی مجری بود:))) مشاغل سخت که آشپز رهبر کره شمالی رو نام برد به عنوان کسی که شغلش سخته:))

منم دلم تنگ شده بود*
ایشالا که به خوبی از پس پژوهشت برمیای و موفق میشی..

مهتاب و بهار جون چطورید ؟خوبید؟

مرسی الهه جون ...
اتفاقا شنبه یه سفر کوچولو دارم...
امیدوارم خوش بگذره...

پاسخ:
ایشالا که خوش بگذره:)

خوبم ممنون:)

سلااااااااااااااااااااااام صبراااااااااااااااااااااااااااا

صفحه ی 145؛ میدونی خیلی باید موقع خوندش تمرکز داشته باشم وگرنه هی قاطی پاطی میکنم. یه پاراگراف و باید چند بار بخونم. شاید برای من اینجوریه :(

پاسخ:
خداروشکر:)
به نظرم ادامه نده خوندنش رو! یه کتاب دیگه از همین نویسنده رو بخون یا کتاب های مشابه از نویسنده های دیگه تا با این روال عادت کنی بعد خوندن رو ادامه بده:)
پیشنهاد من بود این:))
سلام به همگی......:-)
صبرا جون حالت چطوره؟! خیلی وقت بود ازت خبر نداشتیم.خسته نباشی از امتحانا، من که بعد لیسانس دیگه توان تحمل استرس امتحان دادنو نداشتم، دوساله خداروشکرمی کنم تو ایام امتحانات بیکارم;-)
منم بیشتر طرفدارصدبرگ چهارشنبه و جمعه شبم.برنامه چهارشنبه هفته پیش راجع به نامه های عجیب هم خیلی خوب بود.مخصوصا اون ایمیل که پسره فکرکرده بود پدر مرحومش برای مادرش فرستاده!
پاسخ:
سلام
وای استرس امتحانو دیگه نگو...
به نظر من علاوه بر چهارشنبه و جمعه شب ها، برنامه شنبه شب های آقای کاکاوند هم خوبه. عین همون شنبه شب های رادیو هفته:)

چه پست خوبی شد این پست* دوباره شماها اومدین و دورهم جمع شدیم:)

 سلام خوب هستین؟ مرضیه جونم. دلم براتون تنگ شده بود. راستی کنجکاو شدم بتونم آقای آریا قبول شد. به همه سلام برسون
پاسخ:
به به سلاممممم مهتاب خانم
خوب هستید شما؟♥
گل دخترتون خوبه؟
منم دلم تنگ شده واسه همه! واسه روزایی که همه دورهم بودیم...
آقا آریا امسال پیش دانشگاهی هستن کنکور ندادن هنوز!
تا الان چندنفری ازم دربارش پرسیدن که قبول شدن یا نه:)
خیلی داره تلاش میکنه ایشالا که نتیجه تلاشش رو میگیره و به اونی که استحقاقش رو داره میرسه* :)
:)
:)
آفرین سمیرام کتاب میخونه...
اره الهه استرس امتحانات خیلی بده...
من با خودم حساب کردم از اول دبستان تا الان هفده ساله که دارم درس میخونم و این یعنی من هفده سال از عمرم رو از ماه آذر و دی هیچی نفهمیدم و همش سرم توی کتاب بود ...
دییییییییییی
:(
....
پاسخ:
اکثر ما همینیم... آذر و دی و گاهی تا اوایل بهمن درگیر امتحان و پروژه بودیم.
من دوساله دیگه امتحان ندارم...راحت:)

بچه ها شما چیزی درباره کافه رادیو هفتی ها شنیدید؟

بچها بلاگ تصویر نداره عایا؟:(
منظورم محدثه بود...
فکر کنم نوشتم الهه...
نمیدونم چم شده...
خیلی گیجم...
خخخخخ...
پاسخ:
منظورت شکلکه؟
نه نداره:( به نظرم تنها عیبش همینه وگرنه امکاناتش نسبت به بلگفا قابل مقایسه نیست اصلا!
یه اشکال دیگش هم اینه که قالب برای این سایت خیلی کمه:( خیلی دنبال قالب گشتم که نظرات ابتدای پست باشن ولی چیزی که به وبلاگ بخوره پیدا نکردم:(
:)))))
اختیار داری صبرا جون شما عذرت موجه هستش هنوز خستگی امتحانا در نرفته;-)
دیدی گفتم مرضیه جون پست جدید بذاری همه میان!!:-)
من  در مورد کافه رادیو هفتی ها خیلی نمیدونم فقط در حد صفحش تو اینستاگرام.وقت نمیکنم همه پستاشو بخونم.مثل اینکه عوامل رادیو هفت اونجا جمع میشن حالا دقیقا نمیدونم از طرف هوادارا تشکیل شده یا نه.
پاسخ:
خداروشکر که بیشترا اومدن:)
منم در حد صفحه اینستاگرامش...انگار از طرف خود عوامل تشکیل شده!
با این کارشون رادیو7 رو مختص تهرانی ها کردن و ما شهرستانی ها رو حساب نکردن:(
سلام به همه. صبرا  خان ممنونم خوبم. شما چطورین؟ خوب هستین. ممنونم مرضیه بانو از خاطره و نازنین و آقا ایمان و پرارین  و بقیه بچه ها چه خبر؟ نفیسه خوب هستن. سلام منو به همه ی رفقای قدیم برسونین. فک کنم از قدیمی منو سمیرا جان و صبرا خانم مقاومت کردیم. انشااله همیشه پایدار باشین. ببخشید من با گوشیم پیام میذارم اگه اشکال تایپی داشتم ببخشید:)  :@
پاسخ:
سلام مهتاب جون:*
ممنونم شکر*
از خاطره خیلی کم خبر دارم اونم خوبه...آقا ایمان هم خبر دارم، چون صدبرگ رو نمیبینه یادش میره وبلاگم سر بزنه! افزون بر اون مشغله و گرفتاریشون هم زیاد شده!
نفیسه هم خوبه سلام داره!
سلامت باشید مهتاب بانو:)
چرا الهه جان هم از قدیمی ها هستن که همچنان هستن...حنانه جان هم قدیمی هست ولی خب همیشه کمرنگ بود حضورش!
نه عزیزم شما اشکالی ندارید*
سلام به بروبتچ
خوبید همگییی؟؟؟
بسی دلتنگتانیم):

این کافه رادیوهفتیا خیلی جای خوبیه؛ دوس دارم امتحانش کنم حیف تنهایی نمیشه))))):
پس فک نکنین واس تهرانیها خوبه؛ تازه ما دلمون بیشتر میسوزه که نمیتونیم بریم

خلاصه که دعا بفرمایید؛ این روزها خستگی اونقدر زیاد شده که حتی صدبرگ رو هم چند شبه درست حسابی ندیدم؛ منی که یه قسمت رادیوهفت هم از دستم در نمیرف حالا اصن نمیرسم و نمیکشم صدبرگ ببینم؛ گرچه اینم باید درنظر بگیریم که100برگ جذابیت رادیو7 رو نداره...

یاعلی
پاسخ:
به به سلام صدف جان*
خوبی؟
ببین اینکه شما و یه سری نتونید برید خیلییییییی فرق میکنه تا اینکه اونا به فکر غیرتهرانی ها نیستن!
من و نجمه جان(مدیر صفحات ص مث صدبرگ در اپارات و...) از دستشون ناراحتیم:)

خسته نباشید بابت امتحانا:*
من از ابتدای صدبرگ همیشه موقع صدبرگ درحال انجام کاری بودم و هیچوقت خوب برنامه رو ندیدم ولی تو همین هفته شنبه و یکشنبه کامل و با دقت برنامه رو دیدم نظرم عوض شد دربارش:))) به نظرم خیلی برنامه خوبیه و به همون جذابیت رادیوهفته:) البته که همه شب هاش نه، رادیو7 هم همینطور بود.

یاعلی
۳۰ دی ۹۴ ، ۰۲:۳۰ فاطمه گلی
سلام دوستان و
سلام مرضیه خانوم:)

خوبین؟

خوشحالم دیدمتون
:)
پاسخ:
سلاااام
خوش اومدید*
ممنونم شما خوبید؟
شما همون فاطمه گلی هستید که قبلا تو وبلاگ رادیو7 کامنت میذاشت؟!
دقیقا همونم:)))

خوشحالم از دیدنتون:)
پاسخ:
به به چه خوشحال شدممممممم:*
خیلی خوش اومدی دوباره*
بیشتر بهمون سر بزن... مث قدیما:)
سلام مجدد دخترم الان خوابید گفتم بیام یه سلامی عرض بکنم. من صد برگ و نمیتونم ببینم ولی هنوز عاشقتونم 😍😍😍😘
پاسخ:
سلام
قربووووون شما مهتاب جونم😘😘
ماهم عاشق شماییم😍
۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۴ مرضــــــ یه
سلام
خوبید؟
خواستم به اطلاعتون برسونم که به علت تداخل برنامه ها، صدبرگ در ایام دهه فجر پخش نخواهد شد
سلام مرضیه جون،خوبی گلم؟

تازه ترین آپم مطلبیه که راجع به سریال شهرزادنوشتم.

خوشحال میشم شما و بقیه بچه ها ازش دیدن کنید.

مرسی*****
پاسخ:
سلام محدثه جان♥
ممنونم شما خوبی؟
چشمممممم الان خدمت میرسم:)
ممنونم مرضیه جون از نظراتت راجع به پست جدید وبلاگم:-)
پاسخ:
قربونت عزیزم:)
منم موافقم که شهرزاد خیلی سریال عالی نیست ولی تو این وانفسای سریال سازی یه کار قوی محسوب میشه.در حقیقت سوژه ی اون یه کلیشه رایجه ولی به نظر من پرداخت داستانش اونقدر کافی بوده که حداقل به شعور آدم احترام میذاره......[لبخند]
پاسخ:
ممنونم از موافقت:*
مرسی که اینجا هم جوابم رو دادی:)
من اون کاپشن آبی آقای نبویان که توو عکس اول هست رو خیلی دوست دارم... خیلی :)

آخه اولین باری که این کاپشن رو دیدم، به طرز شگفت آور و غیر ارادی ای خاطره های برادرم توو سالهای بچگیهای خودم اومد جلوی چشمم :)
پاسخ:
آخییییی :)
راستی کلاس داستان نویسی تون چیشد؟ به کجا رسید؟ تموم شد؟
دوره اولمون که مقدماتی بود تموم شد

دوره پیشرفته رو میخواستم نرم، اما اینقدر دلتنگ کلاس بودم و برام سخت بود، تصمیمم عوض شد و میرم

قرار بود دو هفته بعد از دوره قبلمون شروع بشه، ولی خود امیرعلی به خانمی که مسئول کلاسها هست گفته بود که اینطوری شش جلسه اینور عید داریم و دو جلسه اونور عید..

پس همانا چه خوبست که کل دوره رو بذاریم اونور عید :)

حالا یعنی تا اونور عید کلاس نداریم
پاسخ:
همانا چه خوبست که کل دوره رو بذاریم اونور عید :))))
مث خودش گفتی:)))
ایشالا موفق باشی زینب جان:*

سلام به همه
صبرا جونم خوبی؟ خوشی؟
من هم داشتم می دیدم که چرا شما همش نوشتی الهه من که حرفی نزدم! صورتک خنده
ان شاالله برسه که از دی ماه هم بهره کافی و وافی ببری.
این نیز بگذرد
پاسخ:
سلام الهه جون*
خوبی؟
دی ماه؟؟؟؟؟ یا اسفند؟:))))

مرسی مرضیه جون خودت خوبی؟ چقد اینجا ساکته؟
خود صبرا جون گفته بود از دی ماه های زندگیش بهره نبرده بخاطر درس.
پاسخ:
ممنونم منم خوبم:)
آره ببخشید...خیلی وقت پیش کامنتش ثبت شده، یادم رفته بود مضمونش:/
هعیییییی:(
:)))

ممنونم عزیزم :**

شما ها هم همینطور :) :*
پاسخ:
:* :)
راستی، چرا بعضی از جواباتون قرمزه بعضیاش سبز؟
پاسخ:
خودم رنگ جوابا رو تغییر میدم:)))
بک گراندش هم میشه تغییر داد:)
سلام مرضیه جان ایمیلمونو جواب دادم نمیدونم دیدین یا نه. آنقدر درگیر کار و زندگیم که خودمم فراموش میکنم گاهی. ما خوبیم. شما خوبین؟
 دلم برای رادیو 7 تنگ شده برای شبایی که با هم درد دل میکردیم. خیلی وقته با خودمم درد دل نکردم😄 این شکلک خنده.  نمیدونم وبلاگتون نمایش میدتش یا نه. دخترم شیطون و جذاب شده باعث میشه تلخیای زندگی زود از خاطرم بره واسه افسرده شدن فرصت ندارم. .... و خواراندن سرم!!!!
 ممنون که یادم کردی عزیزم❤
پاسخ:
سلام مهتاب جون
نه اول کامنت رو دیدم بعد رفتم ایمیلم و جوابتون رو دادم :)
ممنونم خوبم شکرخدا*
کلا همه درگیر کار و زندگی شدن... گاهی دلم تنگ میشه و به آرشیوهای باقی مونده وبلاگ قبلی سر میزنم...اشک تو چشام جمع میشه نظرات رو میبینم!
الان کسی نیست دیگه! ایشالا هرجا که هستن شاد و موفق باشن:)
ای جوووونم:* عزیزززززم...خیلی دختر با نمکیه...دوستش دارم

سلاااااام!
احوالت چطوره مرضیه جون؟.....
من که همیشه به یاد تو و وبلاگ خوبت هستم،گلم،برای امثال من که همیشه بهت سر می زنیم تعداد آپدیت های وبلاگو ببر بالا!!!( البته یه وقت نگی این دختره چقدر جوگیره هنوز چایی نخورده فامیل میشه(-:
امسال چقدر زود گذشت،باورم نمیشه فقط دوهفته دیگه از 94 باقی مونده O-:
پاسخ:
سلاااااااام محدثه جون♥
خوبی؟ ممنونم منم خوبم:)
شما لطف داری عزیزم این چه حرفیه!
هی میخوام اپ کنما... هم اینکه فرصت نمیکنم و هم نبودن بچه هاست... قبلا خب هرچقد سرم شلوغ بود پست میذاشتم معمولا هم نصف شب پست میذاشتم:))
ایشالا آخر هفته بتونم پست بذارم...
راستی برنامه جمعه شب صدبرگ چقدر خوب بود!!!
من که بچگیام همیشه عاشق بازیایی مثل راز جنگل و خانه ی شانس و منچ و فکروبکر بودم.از بین اسباب بازیا عاشق کاسه و بشقاب و اجاق گاز مخصوص خاله بازی بودم،یادمه یه بار که مامانجونم(مادربزرگم)برام یه ست کامل وسایل خاله بازی رو خرید مثل قوری و سماور و ظرف و ظروف مختلف و......دنیا رو بهم داده بودن.واقعا چقدر خوب بود وقتی بچه بودیم با کوچکترین اتفاقات خوشحال می شدیم و صاحب دنیا می شدیم!!!!
امیدوارم وبلاگت دوباره مثل گذشته پرِ کامنت بشه و برای خوندن اونا مجبور باشیم بریم صفحه بعد(-:
پاسخ:
برنامه های جمعه شب اکثرا خوبه:) این برنامه هم خوب بود دوسش داشتم.... اسباب بازی هایی که آورده بودن مقایسه میکردم با اسباب بازی های بچه های الان، چقدر تفاوت!
قدیما با همین وسایل ساده بچه ها سرگرم میشدن و شکرگزار بودن... به بچه های الان هرچقدر بدی بازم راضی نیستن و بیشتر میخوان:|

همگی سلام

خوبی مرضیه جان

این جا چرا زمان تغییر نکرده

من امروز ظهر صد سال تنهایی رو تموم کردم..من حرفم و پس می گیرم... بخونید کتاب برا من تقریبا از صفحه 200 به بعد جذاب شد... تو همه ی شخصیت هاش چه مرد و چه زن بخشی از خودم رو می تونستم ببینم و این برام جذاب بود...هر چند داستان هی از دستم در می رفت ولی سعی می کردم خیلی در گیر این موضوع نشم سریع به داستان بر گردم.

کتاب بعدی عطر سنبل عطر کاج... این کتاب زود تموم بشششششششششششششششه.

یه چیزه دیگه که صد سال تنهایی برام داشت این بود که ... من خیلی وقت حوصله ی خوندن کتابای بلند رو نداشتم.. ولی حالا یه کم صبر و حوصله م تو کتاب خوندن رفته بالا.

دیگه حالا صد سال دوره همی:)))))))))))


پاسخ:
سلااااام♥
خوبی سمیرا جان؟
چه زمانی؟ یعنی پست عوض نشده؟ هم فرصت ندارم هم میبینم کسی نیست انگیزم پایین میاد واسه پست جدید گذاشتن!
اتفاقا من یه ماه پیش داشتم یه کتابی میخوندم هی یادت بودم:)))) کتاب از کوچه رندان - عبدالحسین زرین کوب.... درباره زندگی و اندیشه حافظ هست... وای خیلی غیرقابل فهم بود واسم... یه جاهاییش رو میفهمیدم فقط. اما خب همونقدرم که فهمیدم مفید بود واسم:))) البته صد صفحه بیشتر نخوندم ترم جدید شروع شد دیگه فرصت نکردم:/
صد سال دوره همی:)))))))))))
خیلی حس خوبی داره این صدبرگِ جـــان :))
یادمه قبلا یک شب رادیو هفت نمیدیدم خوابم نمیبرد اما دیشب که امیرعلی گفت ١٠٤ مین قسمت از صدبرگ  خیلی ناراحت شدم چون نتونستم این صد قسمتو ببینم دلم گرفت 
آخه انگار یادم رفته بود اون مدتی که رادیو هفت تموم شد و صدبرگی درکار نبود چقد همه چی سخت بود ! 
مرسی برای این برنامه 
مرسی از همه صدبرگیا 
و یه مرسی ویژه واسه امیرعلی و چارشنبه ها ❤️
پاسخ:
مرسی که نگاه می کنید:)
سلام تکرارش ساعت چندههه؟
پاسخ:
سلام
1.5 ظهر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی